Savante

مرکز حفظ و نشر دلنوشته های خودم...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

ما زن ها، هیچوقت شعری نگفته ایم

ما زن ها...

ما زن ها شعری نگفته ایم

دلمان را روی کاغذ نیاورده ایم

نه بخاطر اینکه هیچوقت مجنون نبوده باشیم

نه بخاطر اینکه هیچوقت عاشق نشده باشیم

و نه حتی بخاطر ظلم تاریخی "بیسوادی"...

نه اینها همه توهمات است

زن ها هم عاشق شده اند و

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Savante (سَوانْت)
دلم برای کسی تنگ است...

دلم برای کسی تنگ است...

نمیدانم چرا اما شعرهای حمید مصدق خیلی به دلم مینشینند، توصیف ها و رنگ و بوی احساسش، جنس دلتنگی هایش همه را لمس میکنم...

دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Savante (سَوانْت)