آخر سال است. این ۱۳۹۹ مریض احوال هم بالاخره دارد تمام میشود. مریض بود و مرا هم مبتلا کرد. کلا این دهه ی آخر قرن، اول و آخرش برای من ابتلاء بود. خوب بود راضی ام. ابتلائات هم برکت دارند. اثرشان توی زندگیمان جاری
آخر سال است. این ۱۳۹۹ مریض احوال هم بالاخره دارد تمام میشود. مریض بود و مرا هم مبتلا کرد. کلا این دهه ی آخر قرن، اول و آخرش برای من ابتلاء بود. خوب بود راضی ام. ابتلائات هم برکت دارند. اثرشان توی زندگیمان جاری
نمیدانم راست و درستش همین هاست که میگویند، یا سفسطه و آسمان ریسمان بافتن است که میگویند عشق کور و کر میکند! اما گمانم راست گفته باشند. آخر من گاهی اوقات با همین چشمانم دیده ام حتی
حرف قشنگی بود، اینکه میگفت: گاهی اوقات جان و تن رودرروی هم می ایستند و باهم میجنگند