روی غیر  تُ نمیشود حساب کرد...

برای همین همه چیز و همه کس را با تُ میخواهم. نه اینکه بخواهم شعار بدهم و بگویم آنقدر آدم عارف و سالک و فهمیده ای هستم که بتوانم از چیزهایی که از تو جُدا و دورند، پرهیز کنم و پسشان بزنم؛ نه، اصلا و ابداً. من آدم این حرف ها نیستم. اما این را هم فهمیده ام ، چیزی که به تو ختم نشود به سیاهی میرسد، به هیچ و پوچ و دلزدگی میرسد. پس یک طوری مثل آنشرلی دعا میکنم و میگویم : لطفا خودت را ضمیمه همه چیز هایی که میخواهم کن و بعد آن را به من عطا کن. از نان شبم تا قله ی قاف آرزوهای دست یافتنی و نیافتنی. لطفا و خواهشا رنگ و بوی تو را داشته باشند، مهر استاندارد و  تاییدیه ی کنترل کیفیت خود خودت را داشته باشند. این مهر و امضاها را لطفا بزن پای همان چیزهایی که میدانی عاجزانه و ملتمسانه از خودت میخواهم و نه از غیر تُ.